نام پدر: محمد صادق
محل تولد: تهران
تاريخ تولد: 1346
سال ورود به دانشگاه : 1365
رشتة تحصيلي: معارف اسلامي و تبليغ
تاريخ و محل شهادت: 18/1/1366 شلمچه
عمليات: کربلاي 8
گوشهاي از زندگينامه شهيد: درسخوان و علاقهمند به اهل بيت عليهمالسلام
درچهار سالگي تعليم قرآن را شروع کرد و در هفت سالگي قرآن را به راحتي ميخواند. از هفت سالگي روزه ميگرفت ورفتارش متين و بزرگ منشانه بود. از وقتي که خود را شناخت، علاقه شديدي به ائمه اطهار عليهم السلام داشت. در ايام دهه محرم در حسينيه و بعد ازتشکيل تکيه جوانان، در آن تکيه به خدمتگزاري مشغول ميشد. در تمام دوره تحصيل نمرات درخشاني داشت و در آخرين سال هنرستان در منطقه 17 آموزش و پرورش به عنوان شاگرد ممتاز شناخته شد. در آزمونهاي ورودي دانشگاه تهران، سپاه پاسداران و دانشگاه امام صادق عليهالسلام شرکت کرد و در تمام آزمونها موفق شد ولي در دانشگاه امام صادق عليهالسلام ثبت نام نمود.
بخشي از وصيتنامه شهيد : هيچگاه امام را تنها نگذاريد
از خدا ميخواهم که اين بندة گناهکار را ببخشد و از لغزشهايي که در گذشته داشتهام در گذرد و اميدوارم که ادامه دهنده راه شهيدان باشم و تا سر حد شهادت از آن دفاع کنم و جان خود را که تنها سرمايه من است، در اين راه بدهم و از خداوند متعال خواهانم که اين بنده حقير و ذليل را که هيچ نيرويي در خود نميبيند و هيچ ياري جز او را ندارد، ياري کند و حتي يک لحظه مرا به خود وانگذارد و از خداوند ميخواهم که مرا به لقاء خودش ببرد و مرا از شهيدان قرار دهد تا بدين وسيله بتوانم در پيشگاه امام حسين عليهالسلام رو سفيد باشم. ملت عزيز و امت شهيدپرور پيرو امام، هيچ گاه امام را تنها نگذاريد و تنها سفارش من به شما ملت غيور همين است.
خاطرات مادر شهيد : نمازش را به دقت ميخواند
يکي از سجاياي اخلاقي علي اين بود که نمازش را به دقت ميخواند. حتي المقدور نمازش را در مسجد ميخواند. تا آنجا که ممکن بود به ديگران کمک ميکرد. در هنرستان، در قسمت برق، هر روز نوبت يک گروه بود که بالاي تير برق بروند و با وسايل محدود سيم کشي کنند. روزي که نوبت گروه آنها بود، علي توانست بالا برود و به تنهايي وسايل را نصب کند و پايين بيايد. بعد مورد تشويق قرار گرفت. از طرف مدرسه کارت اهداي يک دست کت و شلوار را به او دادند. وقتي که به من گفت، بسيار خوشحال شدم. بعد گفتم: «اي کاش نميگرفتي». علي گفت: «اتفاقاً همين کار را کردم، آن کارت را دادم به معلم تا بدون اطلاع کسي به يکي از شاگردان که پدرش بازنشسته شده و از نظر مالي وضعشان خوب نيست، بدهد»